داستان زن عموی مهربان

درود به همگی من علی هستم و بیست سالمه

داستان زن عموی مهربان سکس با زن عمو جلوی چشم دختر سکسیش زن عمو داستان کوس و کون دادن زن عمو داستان سکسی جدید داستان سکسی ایرانی داستان سکسی داستان سکس اولین سکسم با زن عمو

بعد هم ۱۸۰ سانتی متر هستش ۷۶ کیلوگرم هستش بادی بیلدینگ کار می کنم و میرم باشگاه بدنسازی تو باشگاه چندتا از بچه هایی هستند که واقعاً بدن خوش فرمی دارن درکمال لاغری سیکس پک ها و بازوهای درشتی دارد و خیلی از بچه ها را مدیریت می کنم و بهشون برنامه کاری میده یه روز همیشه از باشگاه برگشته بودم میس کال دارم بله زنگ زده منم دیدم که زده بود زدم بزنم خلاصه رفتم خونه امین سهم هم اوا میلاد دیدم چه خبر تحویل نمیگیری هستم شما نیستی ماشالله هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی با زنگ میزنم خونه به مامان زنگ میزنم میگم رفته باشگاه یه چی می خوام یه تمرین ازت بگیرم من و کمک کنی تمرین کنم و بدن خوش فرمی داشته باشم خلاصه همین طور هم شد باروبندیل سازی و آوردم البته اینم بگم خونه مامانم اینا خیلی نزدیکه ولی میشه گفت با پای پیاده از خونه ما تا آنجا بیشتر از ۱۰۰ متر و عرض ۲ دقیقه راحت می رسیم البته ما میشناسیم واسه این هم ندارم ندارم خودم البته به همراه وسایل بدنسازی در آوردم از قبل میگی تا یه سری وسایل تخصصی اونا رو نشونش دادم و گفتم این دل واسه من چون ساعت کاری یکم بالاست برای من بزرگتر ولی شما این خانم هستید کوچکترین یک کیلویی و همینطور هم شد دمبل های بزرگ شو برداشتی آهنگ آه ازین دمبلا و از این سی و سایر گفتم این سریال که به دردت نمیخوره اول با دمبل شده کن تا کمک وسایل های دیگر را با پیشرفته �ارم می‌خواهیم اصلا نگران نباش عجله نداشته باشی واسه مثله همین طور هم شد رفتم تو کارش بعد از این دختر عمو و مامانش داستان کردی یه داستان دیگه شما رو به خدا میسپارم و یا حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *