داستان من و داداش رضا

سلامی به گرمای بهاری و زیبایی شب پر از ستاره های درخاشان

میترا هستم و این دومین داستانیه که براتون دارم تعریف میکنم.

بزارین اول از خودم بگم میترام 21 سالمه و دانشجو هستم.

داداشم رضا هم 27 سالشه اونم هم شغل آزاد داره و مغازه داره. ادامه خواندن “داستان من و داداش رضا”