داستان من و دختر عمه وقتی که شوهرش خونه نبود

درود به همگی کورش هستم و 29 سالمه داستانی که میخوام براوت بگم واس همین دو هفته قبل هستش.

ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم برای چند روزی برم خونه ی دختر عموم.

خونه ی اونا هم تبریز بود. ادامه خواندن “داستان من و دختر عمه وقتی که شوهرش خونه نبود”