داستان مادر زن مهربان

با سلام خدمت یکایک شما دوستان عزیز من سعید هستم ۲۹ ساله قدم ۱۸۵ سانتی متر هستش

داستان مادر زن مهربان سکس گروهی تری سام من زنم و مادر زنم سکس با مادر زنم جلوی چشمان همسرم سکس با مادر زن داستان گاییدن مادر زنم داستان کس دادن مادر زنم داستان سکسی جدید داستان سکسی ایرانی داستان سکسی داستان سکس

۹۰ کیلو گرم هستش چند ماهی بود که با همسرم سارا ازدواج کرده بودی ماجرا از اینجا شروع شد که بعد از ماه عسل که با سارا رفته بودیم سفر از این به بعد هست بشه یعنی وقتی که هم داماد سر خونه بودم و تو خونه مادریمون زندگی می کردید یعنی تو خونه مادرم مادر دارم اختلاف چندانی با من نداشت و فقط ۱۰ سال است و بزرگتر از ۱۰ سال از زنم بزرگتر بودن ماجرا از اینجا شروع شد که وقتی دفتر کار برگشتم خانمم هم تو خونه نبود خودم تو خونه دیدم مادر زنم گوشه نشسته هی بهم پوزخند میزنه نمیدونستم جریان چیه چی شده توجه نکرده دیدم دیدم سر چند دقیقه منی نگاه می زنه یه چشم بهم میزنه و میخنده ولی نفهمیدی چرا میخندم گفتم هوالله از کجا بفهمم منم که قرمز شده بودم از خجالت داشتم آب میشه جریان چیه گفتم نکنه یه صوتی چیزی دارم ولی نه گفتم ولش کن بزار از خودش بپرس که گفت اگه بهت بگم که ناراحت بشی خلاصه بعد از کلی صحبت بالاخره راضی شد صحبت کنه گفت گفتم خوب حالا چی گفت خودش اومد نزدیکم زانو زده بود بهم گفت پسرم یه لحظه پاتو نگاه کن وای بچه باورتون نمیشه جورابامو برعکس بشه یعنی هر بودیم دارم تازه دیجا منتهی نمی شد یکی از زیر لباسش را و دو تا از انگشتان یعنی انگشت شست پا شما رو به خدا میسپارم اگه شما هم از این داستان ها خوشتون اومد حرف من تو کامنت ها با ما در میان بگذارید این داستان مربوط به داستان داماد سر خونه و مادر را نشسته خوشتون باشه یه داستان دیگه به عزیزان همیشه در صحنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *