سلامی به گرمای لطافت ابرهای بهاری من پیمان هستم و داستانی که میخوام براتون تعریف کنم عین واقعیت هستش نه چیزیو اضافه گفتم و نه دروغه و تنها جیزی که با این دو چشمام دیدم رو میخوام براتون در میون بزارم.

آموزش عکس دانلود فیلم جدید آهنگ داستان مدل 2025
سلامی به گرمای لطافت ابرهای بهاری من پیمان هستم و داستانی که میخوام براتون تعریف کنم عین واقعیت هستش نه چیزیو اضافه گفتم و نه دروغه و تنها جیزی که با این دو چشمام دیدم رو میخوام براتون در میون بزارم.

درود به همه ی شما عزیزان آرش هستم و 27 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به دو هفته قبل هستش که برای عید دیدنی رفته بودم خونه ی عمه فریده.

ماجرا از اونجا شروع شد که میخواستم برای حال هوایی عوض کردن برم خونه ی عمم به خاطر اینکه دلم خیلی گرفته بود کسی خونه هم نبود همه برای خودشون رفته بودم سفر جز خودم که تو خونه تکو تنها نشسته بودم و کسی هم جز من خونه نبود. ادامه خواندن “داستان من و عمه فریده”