داستان من و خواهر زنم سمیه توی ماشین

فریبرز هستم و 24 سالمه ماجرایی که میخوام براتون بگم مربوط به همین چند ماه قبل هستش بله اون موقع بای یه سفر کاری که داشتم رفتم تهران الته تصمیم گرفتن خونه ی خواهر زنم سمیه هم سر بزنم.

البته خودم زیاد نمیخواستم برم اونجا از اونجایی که زنم از من خواسته بود یک امانتی به خوهرش که میشه همون خواهر زن باشه برسونم رفتم. ادامه خواندن “داستان من و خواهر زنم سمیه توی ماشین”