داستان

سلام خدمت شما دوستان عزیز من بیتا هستم ۲۱ سالمه این داستانی که می خوام براتون تعریف کنم در مورد دوستم الناز هستش


الناز همکلاسیم بوده باهم تو دوران دبیرستان هر چند سالش با هم بودیم تو دوران دانشگاه هم که تازه قبول شدیم با همیم

الناز هم ۲۱ ساله و یک ماه از من کوچیکتره
اونم که یکم چاقتر از من ۷۵ کیلو منم که ۶۵ کیلو بدنم کاملا ورزشکاری یه روز به دوستم گفتم
میخوای ببرمت باشگاه بدنسازی اندام رو به راه تر بشی دارم می خوام یه کم کار کنم بازم از این بهتر بشم
البته هدف من واقعاً پرورش اندام نبود من فکرم تو یه چیز دیگه بود که می خواستم ببینم دوستم واقعا پایه هستش یا نه ادامه خواندن “داستان”