داستان من و عمه فریده

سلامی به گرمای لطافت ابرهای بهاری من پیمان هستم و داستانی که میخوام براتون تعریف کنم عین واقعیت هستش نه چیزیو اضافه گفتم و نه دروغه و تنها جیزی که با این دو چشمام دیدم رو میخوام براتون در میون بزارم.

ادامه خواندن “داستان من و عمه فریده”