داستان

سلام دوستان پدرام هستم این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم واس ماه قبل بود هر کی که فکر میکنه داستان دروغه لطفا نخونه پس اگه واقعا میخواین یه داستان واقعی بخونید حتما تا اخرش با ما همراه باشین.

من پدرام هستم 29 سالمه تو تهران دانشجو ارشد علوم شیمی هستم.

از اونجایی که خونه ما تو کرجه و خونه دختر خاله مون تو تهران هستش زودتر حرکت کردم. ادامه خواندن “داستان”