درود به همه ی شما عزیزان آرش هستم و 27 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به دو هفته قبل هستش که برای عید دیدنی رفته بودم خونه ی عمه فریده.
ماجرا از اونجا شروع شد که میخواستم برای حال هوایی عوض کردن برم خونه ی عمم به خاطر اینکه دلم خیلی گرفته بود کسی خونه هم نبود همه برای خودشون رفته بودم سفر جز خودم که تو خونه تکو تنها نشسته بودم و کسی هم جز من خونه نبود. ادامه خواندن “داستان من و عمه فریده”