داستان خواهر و برادر ایرانی

باقر هستم و 24 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم در مورد هفته قبل هستش که بابا و مامانم برای سفر چند روزی رفته بودن شمال.

اول از خودم بگم بیست و چهار سالمه قدم هم 180 هستش و پوستمم گندمی روشنه.چشمام هم مشکی هستش.

ما کلا یک خانواده چهار نفره هستین من بابا و مامان و خواهر کوچیکترم که اون 20 سالشه و دانشجو هستش.

ماجرا از اونجا شروع شد که از دانشگاه اومده بودم مامان بابا هم داشتن اماده میشدن که برن سفر. ادامه خواندن “داستان خواهر و برادر ایرانی”

داستان ترسناک جنی واقعی و فوق وحشتناک/ اگه ناراحتی قلبی داری نخون

این هم از داستان ترسناکی که قولشو داده بودم

سلام دوستان اول از خودم بگم من علی هستم 27 سالمه قدم 185 هستش و حدودا 80 کیلو هستم بدنم کاملا ورزشکاری و سیکس پک دار

طوری که همه رو جذب خودم میکنم موهام تقریبا بوره و چشم هام سبزه

این جریان مربوط به یک ماه قبل میشه اون موقع اولین بار بود که بعد از ازدواج رفته بودیم خونه ی خواهر زنم لیلا

البته از خانومم بگم اسمش فاطیما هستش 25 سالشه و دو سال از من کوچیکتره

قدش 177 و 70 کیلو و مثه خودم ورزشگاره البته نه به عنوان شغل بلکه برای تفریح همیشه ورزش میکنیم چه خونه چه باشگاه. ادامه خواندن “داستان ترسناک جنی واقعی و فوق وحشتناک/ اگه ناراحتی قلبی داری نخون”