داستان

دوستان عزیز من پارمیدا هستم ۲۱ سالمه قدم ۱۶۳ سانتی متر هستش

داستان سکس محارم خانوادگی سکس خاله و خواهر زاده داستان کوس و کون دادنم به خواهر زادم داستان سکسی جدید داستان سکسی ایرانی داستان سکسی داستان سکس با خواهر زاده ام داستان سکس

و ۷۰ کیلوگرم هستند �جرایی که می خوام براتون تعریف کنم درمورد‌خواهر سالم هستش خواهرزادم اسمش علی هستش و یک سال از من کوچیکتره منو خیلی بهم نزدیکه و از بچگی همبازی بودیم همیشه تا چیزی می شود هوای هم را می داشت هر اتفاق می افتاد پشت هم بودیم دسته گل هایی که به آب می دادیم واسه اینکه فشار بزرگتر بهمون کمتر بشه جفت درمورد هفته قبل هستش که منو خواهر زادم علی رفته بودیم تهران واسه انجام کار اداری من هم تصمیم گرفتم با علی برم گرچه بابام اصرار داشت با داداشم مهرداد برم ولی خوب من رابطه با داداشم مهرداد این طور باشد شاید نبود نسبت به وی را دنبال خیلی بهتره زدم به علی علی گفت درگیر و نمیتونه بیاد گفتم داداش خاله جان چرا نمیتونی بیای گفت وار مهمی داره تو بازی کلش آف کلنز من همیشه عاشق بازی کلش ای خدا بعد از نصیحتهای من اونو ترک کرد نفهمید چیزی جز وقت تلف کردن نیست برای کسی که میخواد تو حال زندگی کنه فقط خوبه ولی کسی که امیدش به آینده هستند که خودش رقم بزنه اصلاً بازی کلش رو بهش پیشنهاد نمی کنم بچه ها من خودم به آن معتاد شدم �ی از پدیده‌های این چای یکی از بدیهای این بازی که هر وقت به بالاترین درجه آپدیت ساختمان و دفاعی و حتی قهرمانی رسید باز بعد از یه مدت دیگه لوله جدیدی به آن اضافه میشه و این طوری تا سالها سال ها تا ۱۰ ۲۰ الی ۳۰ سال که وقتتون رو بگیره خودتون فکر کنید یا بدتر از طریق اکانت های خیلی بیشتری دارم یکی از دوستام تعریف میکرد دیگه از دوست داشت نزدیک چهل اکانت داشت اگرچه اکثر و تکنولوژی وقت نمیکردم بانک فقط بار میزد هر بار باید ۷ الی ۸ ساعت وقت گذاشت ۷۸۰ کاری کنی تا آخر ماه چقدر پول به دست میده مرسی دوستان عزیز آغا داستان جالب بود امیدوارم سمت بازی های اعتیادآور دیدار دیگه شما را به خدا میسپارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *