داستان سکس زن چاق

سلام بچه ها حالتون چطوره خوبین خوشین امیدوارم روز به روز بهتر و بهتر باشی

داستان سکس زن چاق گاییدن زن چاق سکس با زن شوهر دار سکس با زن سینه گنده سکس با زن چاق سکس با زن تپل سکس با دختر پستان گنده داستان سکسی جدید داستان سکسی ایرانی داستان سکسی داستان سکس

فقط خوب باشید که کوچکترین احساس ناراحتی تو دلتون نباشه بهرام هستم و ۳۱ سالمه می خوام براتون تعریف کنم در مورد یک ماه قبل هستش از خودم میگم قدم ۱۷۹ سانتی متر هستش وزنم ۸۰ کیلو گرم هستش همیشه تصمیم داشتم یه دوست برم باشگاه لاغر کنم و به خاطر س** و خاطره مخ زنی فقط به خاطر اینکه اندام خوبی داشته باشم و از این حالت چاقی که هستم یا خود در بیان ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم در مورد یکی از دخترهای دانشجوی دانشگاه روز اول که دیدمش نظرمو جلب کرد با خودم گفتم من اینو می خوام چطور خودمو بهش نزدیک کنم کوروش فکر ذهنم اومد ولی یه فکر و ایده که از یکی از دوستان �یده بودم که به ذهنم رسید ولی این ایده باید چند نفره اجرا می‌شد تصمیم گرفتم چند تا از دوستام او جمع کنم باهاش صحبت کنم همین کارو کردم چند تا از بهترین دوستان جنگ کردن باهاشون صحبت کردم اونا هم منو کمک کردن حالا به نظرتون خواستی چیکار کنم یکی از پسرهای دانشگاه را گفتیم یکم اذیتش کنه اشکنه بهش بگه ببخشید خانم من افتاد تو هستم شما چرا کلاسهای من حاضر نمیشه واسه همین وسلوک رفیقمو اونقدر دختر عصبانی شد گفت برو گمشو دانشجو وارد عمل شدم گفتم ببخشید خانم چیزی شده گفت نمی دونم آقا از این آقا به فارسی پسر راهتو کج نکن ای بی دی یا همینجا از وسط دو نصف می کنم خلاصه ی دعوا کردیم و قرار بود حسابی من کتکش بزنم ولی اون نامرد رفیقم دئوار جدی گرفته بود تا درسی منو ساعت سیاه و کبود شدن بچه ها بعد از ماجرا رفتم پیشش و گفتم اونم گفت داداش نمیدونم یهو چی شد دست خودم نبود داداش �م واقعی نیست ولی اینقدر حس می کردم جریان واقعیه نقشه خوب بازی کردی می‌کرد و خودش خلاصه بعد از این که این حرکت از اون دختر عاشق ما شد و این حرکت وقتی کتک خوردن شرایط خیلی بهتر شود و هر روز احوال میپرسی حالت چطوره حالت چطوره �بطه بهتر می‌شد تا اینکه تصمیم گرفتم به اون دختر چاق صحبت کنم و بهش بگم که عاشقش هستم وای بچه ها وقتی بهش گفتم یه جواب بده دختر بهم گفت شوهر داره و ازدواج کرده وقتی گفت آبسرد آبسرد انگار ریختم خوشگل اهنگ کردی دختر داستان غم انگیز به دوستان داستان شما را به خدا میسپارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *