سلام بچه ها حالتون چطوره من علی هستم
ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم تک به تک شوقی ته چیزی که با چشمای خودم رو � دیدم فقط براتون تعریف می کنم که این چیزی زیادتر به چیزی که برداشتی که از این اتفاقاتی که اون روز رو براتون تعریف کنم تا به صورت سه بعدی یه متنی که اینجا داریم میخواهم این را بصورت فیل با مغزتون بکشی یه روز مثل همیشه که من من از دانشگاه برگشته بودند سر وقتی گوشی رفتم توی اینستاگرام دیدم دو نفر منو فالو کرد پسر بود توجه نکردم ولی معلوم بود دومین یه کم رفتم توش هر چی نگاه کردم نفهمیدم این دختره این پسره چی هست هست خیلی فکر کردم شاید یه ویدیو از خودش گذاشتی صحبت که صداش مردونه ولی از لحاظ ظاهر وقتی میگن زندگی یعنی کاملاً زنانه صداش حتی افاده ها شمس بیشتر باشد شناختم باعث شد کلان یادم دیگه بشم کردم باورم نمیشد بچههای اولین بار بود که من هیچ چیز آنقدر فضول بودم خلاصه سر صحبت رو باهاش باز کردم که رفتم از این رو گرفتم �لا تصمیم گرفتم که بهش میگم بیا باهم قرار بزاریم همدیگر را از نزدیک ببینم گفت باشه خلاصه بعد از ظهر شد من تصمیم گرفتم برم پیشش بچهها باورتون میشه برای اولین بار بود که دارم قرار می زنم دوست دخترم تو عمرم داشتم ولی نفهمیدم که آدم ممکنه تا چه حد غافلگیر بشه بعد که فهمیدم این دختر نیست درباره ترنس دوجنسه وحشت کرده بود گفتم نکنه روم کراش داشته باشه خلاصه نداشتن به خاطر اینکه من زیاد پیدا نمودن دوستان عزیز دیگه تا آخر داستان داستان دیگه شما را به خدا میسپارم خدا یار و نگهدار شما عزیزان همیشه در صحنه