داستان با همکارم

سلام به همه شما عزیزان

داستان با همکارم سکس با همکار زن سکس با همکار تو محل کار داستان گاییدن همکارم داستان سکسی جدید داستان سکسی ایرانی داستان سکسی داستان سکس

همیشه مد هستند که در صحنه هستند کسانی که پشت صحنه هستند و چه عزیزانی که زیر بگیرد می‌کنم ولی از سگ کمترن من سعید هستم ۲۹ ساله معلم هستم یکی از دبیرستان های دخترانه در سمیرم فیزیک دوتا همکار مرد بیشتر نیست و همه زدن سرایدار مادوتا معلمان بقیه می خوام براتون تعریف کنم در مورد یکی از شاگردهای ببخشید در مورد یکی از معلم های همکار ما است اولی که رفتم فکر کردم دیگه از شاگردان هستش فهمیدم این اولین سالش که اومده اینجا قبول شده اولین سال تاسیس شکسته رشته زبان انگلیسی دانشجویی کارشناسی ارشد معلم فیزیک نظری منو به خودش اجازه فکر کردن دانش آموزان زیاد محلش ندادم خیلی نزدیک کنی نمیدونم واسه چی واسه اینکه من ندیدم آخه خیلی خیلی دخترا به فکر می کنم اگه کسی محل شنونده باید حتماً به شب چسب رو بهشون کراش میزنه به نظر من خیلی تحقیق کردم و فهمیدم از سرایداری مدرسه اونم یکی از همکاران ما هستش باورم نمیشه طوری بود که انگار ۱۷ الی ۱۸ سال بیشتر نیست بزرگتر من بود ۲۵ سال بیشتر سن دارند و چند سال است خود دوستان نزدیک و نزدیک تر شده بود تا اینکه تصمیم گرفتیم با هم قرار بود برای بیرون از مدرسه بانک تعطیل می کردیم یواشکی میرفتم و سمت محل قرار دهیم چند مسیر بود واسه رفتن به کافه یاد جایی ما از مسیر متفاوتی می رفتیم که واسمون برنامه نشه نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم تا بذارم بهش بگم دوست دارم با خانواده خدمت برسم واسه خواستگاری کرد خدا را شکر الان ازدواج کردیم ساقیه دختر خوشگل به نام سکینه هستی دختر ما اسمش سکینه هستش ولی متاسفانه الان چند ساله میگذره که پشیمون شدیم از اسم سکینه که گذاشتین واسه دخترم همه تو توی مدرسه مسخرش میکنن میگن سکینه سکینه چقدر اسمت قدیمیه یه روز رفتم مراسم گفت آخه مردی که دختری نفهم تقدیری انگار اسم ننت پریسا و مهستی و حمیرا دیگه طاقت ندارم بهرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *